عوامل فیلم
کارگردان: Neil Burger
نویسنده: Leslie Dixon , Alan Glynn (novel)
بازیگران: Bradley Cooper, Abbie Cornish and Robert denior
محصول 2011 هالیوود
نقد فیلم
بهترین تعبیر برای فیلم نامحدود ، " تلف شده" است.این صفت برای آن دسته از فیلم هایی به کار برده می شود که خوب آغاز می کنند ، خوب گسترش می یابند اما با یک پایان بندی ضعیف ، تمام زحمات سازندگانشان را به باد می دهند.
نامحدود بر اساس رمانی از آلن گلین با عنوان "زمینه های تیره" ساخته شده است.داستان فیلم درباره ی ادی مورا نویسنده ی ناموفقی است که به طور اتفاقی به ماده ی مخدر NZT دست پیدا می کند.این قرص ها باعث افزایش کارایی مغز او می شوند ; هر زبانی را پس از چند ثانیه شنیدن یاد می گیرد،تمام دانسته های قبلی اش کلاسه بندی می شوند و قدرت تجزیه و تحلیلش چند برابر می گردد. ادی ابتدا با کمک این دراگ چند داستان می نویسد. اما با گذشت زمانی کوتاه به این نتیجه می رسد که استفاده از این توانایی در نوشتن کتاب کار بیهوده ای ست . او با افزایش مطالعاتش ، زمینه ی حضور در شاخه های مختلفی اقتصادی را برای خود فراهم می آورد و کم کم به شخصیت مشهور دنیای بورس تبدیل می شود اما در اوج موفقیت است که عوارض استفاده از دارو ها و فعالیت های غیر قانونی اش پدیدار می گردد.
هم زبان با خود اثر ابتدا به نقاط قوت نامحدود پرداخته و پس از آن نقاط ضعف آن را بررسی خواهیم کرد.
از جمله کارکرد های یک تیتراژ خوب آشنا کردن بیننده با فضای کلی فیلم است به طوری که تم اثر را کپسول وار نمایش دهد. نامحدود از تیتراژ خوبی برخوردار است.هم چشم بیننده را به حرکت در عمق تصویر عادت می دهد و هم موضوع اصلی فیلم را فقط و فقط با ارائه تصاویر نمایش می گذارد.تیتراژ بعضی آثار زیبایی های بصری فوق العاده ای دارند اما ربطی به خود فیلم ندارند و به اثر الصاق شده اند اما نامحدود از این آفت مصون مانده است چرا که مبنای خود را بر موضوع فیلم می گذارد و در راستای آن حرکت می کند.
فیلم برداری و افکت های تصویری به ترکیب مناسبی رسیده اند .تصاویر اغنا پذیرند و به خوبی با جلوه های ویژه ترکیب می شوند.مانند سکانس پایین آمدن حروف در ذهن ادی که کاملا حس نازل شدن کلمات به ذهن او دریافت می شود.گرم تر شدن تصویر بعد از استفاده ادی از قرص های NZT به خوبی قابل درک است بدون آن که بیش از حد رخ نمایی کند.افکت حرکت در عمق ، فضایی مانند غرق شدن در تونل زمان و یا به تعبیر بهتر تصرف در زمان را به خوبی القا می کند .در مجموع جلوه های ویژه و تصاویر رئال به نسبت مناسبی رسیده اند و بیننده را در انتظار تکرار دوباره ی آن صحنه ها نگه می دارند.گویا بیننده هم قرار است به آن حس رویایی ابر قهرمان بودن اعتیاد پیدا کند !!!
فیلم بیشترین ضربه را از پایان بندی نوجوان پسندانه اش خورده است.به نظر می رسد نویسنده و کارگردان بیش از حد به شخصیت ادی علاقه دارند و دوست ندارند او در فیلم زمین بخورد. Happy End بودن داستان به شدت از قدرت تاثیر اثر کاسته است.کارگردان با این نحوه ی جمع بندی داستانش ، با صدای بلند درجه دو بودن خود و فیلمش را فریاد می زند. تم داستان به شدت به آثاری که اسکورسیزی کارگردانی کرده است نزدیک است.داستان های صعود و سقوط شخصیت های فیلمAviator, Good Fellas , و یا آخرین اثرش Wolf of wall street.
اگر کارگردان این فیلم کسی مانند اسکورسیزی بود زندگی ادی آن قدر سینوسی نشان داده می شد و آن قدر زوایای مختلف شخصیتش بسط پیدا می کرد که نمی شد او را باور نکرد.
اختلاف سطح کارگردان ها در این گونه رخ نمایی می کند.از فیلم های اسکورسیزی می توان درس گرفت چرا که فرجام تلخ قهرمانانش باور پذیر و تاثیر گذار هستند اما در نا محدود کارگردان توانایی جمع بندی و نتیجه گیری از داستانش را ندارد . اثر قربانی خلاقیتِ کم آفرینندگانش می شود و در سطح یک کار درجه دو باقی می ماند. کارگردان نا محدود با این پایان بندی تمام رفتارهای ادی را توجیه می کند .کاری که با دیالوگ های سکانس پایانی هیچ نسبتی ندارد.به نوعی می توان گفت فیلم شبیه برخی آثار وطنی ما عمل می کند . هم قصد دارد بر درستی کارهای گذشته ادی صحه بگذارد و هم اندرز خفیفی برای استفاده نکردن از دراگ به بیننده بدهد .که از نظر نگارنده در هیچ یک موفق نیست .به قول قدما شتر سواری دولا دولا نمی شود.
نامحدود از مونولوگ-نریشن ادی در تراس خانه اش آغاز می شود.سپس با فلش بکی به جا به گذشته او باز می گردد و داستان او را روایت می کند تا دوباره به همان نقطه زمانی برسد و پس از آن ادامه داستانش را پیش می برد.فیلم پس از عبور از نقطه آغاز باز هم داستانش را با نریشن های او روایت می کند که این موضوع قدری منطق روایت را با اخلال مواجه می کند.چرا که از آن نقطه به بعد قرار است ادی هم قدم و هم زمان با بیننده پیش رود و قاعدتا نمی تواند بیننده را از اتفاقاتی که قرار است در آینده رخ دهد با خبر کند.
بازی ها هم چنگی به دل نمی زند. دنیرو که همیشه خوب است و بازی خوبش در این فیلم هم تعجبی ندارد.بردلی کوپر همان شخصیت آثار قبلی است که فقط موقعیتش تغییر کرده .سایر بازیگران هم فقط سطح قابل قبول بازی را ارائه داده اند و نمره ی قبولی گرفته اند نه چیزی بیش از این.
برایم جای تعجب داشت که مضمونی چنین نا متعارف و ضد اجتماع با این صراحت لهجه در فیلم تبلیغ می شود. افراد موفقی که در داستان حضور دارند یا همگی دراگ مصرف می کنند و یا به شکلی به آن پیوند خورده اند.NZT خدای دنیای فیلم نا محدود است که هر کاری با وجود آن ممکن می شود و هر کاری بی حضور او محکوم به شکست خواهد بود. ظاهرا پایان بندی کارتونی فیلم خبر از موفقیت ادی بدون یاری جستن از دراگ می دهد اما بیننده آن چه را در طول مدت فیلم دیده است باور می کند-خدایی کردن دراگ برای مصرف کنندگانش- نه چند جمله پایانی اثر را.مضمون فیلم را می توان این گونه تعبیر کرد که : " دراگ ماده ای برای بهبود زندگی بشر است ، به شرط آن که درست مصرف شود".قضاوت پیرامون نتیجه گیری فیلم به بینندگان فیلم و خوانندگان اثر واگذار می گردد.
این نقد در سایت فیلموویز هم منتشر شده است.