این نقد بر اساس نسخه نمایش داده شده در سی و دمین جشنواره فیلم فجر نوشته شده است.

 

عوامل فیلم

تهیه کننده و کارگردان: رخشان بنی اعتماد
نویسندگان: فرید مصطفوی، رخشان بنی اعتماد
بازیگران: گلاب آدینه،مهدی هاشمی،فرهاد اصلانی،شاهرخ فروتنیان،حبیب رضایی،باران کوثری،پیمان معادی ،فاطمه معتمد آریا و ...

 

خلاصه داستان

"قصه ها" گذری به زندگی شخصیت های آثار قبلی خانم بنی اعتماد است که در شرایط امروز کشور گذران عمر می کنند.

 

نقد ساختاری

 قصه ها ، مجموعه ای از چند موقعیت نمایشی است که با بهره گیری از عنصر اتفاق به یکدیگر متصل شده و بر مبنای دو محور  اعتراض به وضع موجود و مشکلات زنان در جامعه تشکیل یک کل داده است.مسئله ی زنان از آغاز فیلم سازی بنی اعتماد دغدغه ی اصلی وی  برای ساخت اثر بوده . او  پس از گذشت سال ها هنوز  پای افکار و نگرشش به این موضوع ایستاده است.افکاری که کم و بیش بوی فمینیستی بودن می دهد. اعتراض به وضع موجود محور دیگر فیلم بنی اعتماد را تشکیل می دهد .

تجربه ی چند ساله اخیر سینمای ایران نشان می دهد آثاری که به موضوعات اجتماعی می پردازند یا در دام پوپولیستی بودن گرفتار می شوند  و یا شعارشان را آن قدر بی پرده در صورت مخاطب می کوبند که نشانی از والایش هنری در آن یافت نمی شود.

در فیلم  قصه ها پرداخت نصفه و نیمه به هر دو موضوع باعث شلختگی فیلم شده و دغدغه های کارگردان را    سطحی و کاریکاتور وار نشان می دهد. .فیلم از داستان مشخص و پی رنگ مناسبی برخوردار نیست و  توان  دراماتیزه کردن مضمونش را ندارد . به همین دلیل در بخش هایی از فیلم مخاطب حس می کند در حال خواندن کتاب است و اگر تصویر هم از فیلم جدا شود لطمه ای به فهم مخاطب  نخواهد خورد.
اشکال عمده ی فیلم این جاست که مدام بین پوپولیستی بودن و شعار زدگی تغییر موضع می دهد.در داستان سایه ها آن قدر شعاری عمل می کند که خود شخصیت ها در دیالوگ هایشان ، یکدیگر را به شعاری حرف زدن متهم می کنند –دیالوگ های پیمان معادی و باران کوثری داخل ون- و در داستان دوربین - صحنه های داخل مینی بوس - آن قدر پوپولیستی  عمل می کند که مخاطب حرف های طوبی خانم را نشنیده می گیرد.شاید بهتر بود قصه ها اپیزودیک ساخته نمی شد و کارگردان باگسترش یکی از داستان ها به عنوان روایت اصلی و ذکر سایر داستانک ها به عنوان خرده روایت اثری قوام یافته تر را راهی جشنواره می کرد.
کارگردان ها معمولا برای خود نمایی در مقابل منتقدین و تماشاچیان از تکنیک هایی مانند تصویر برداری در فضایی محدود ،سکانس پلان های طولانی ، اتو شات ها بدیع و ... استفاده می کنند . اما نکته اصلی این جاست که به کار گیری این تکنیک ها صرفا  یک امتیاز نیست و زمانی مزیت محسوب می شود که با استراتژی درست و در راستای مفهوم اثر از آن استفاده شود. مانند سکانس پلان های آلفونسو کوآرن در children of men  یا Gravity.

خانم بنی اعتماد هم سعی داشته اند با اتو شات های داخل  ون و سکانس پلان های مترو و مینی بوس قدرت کارگردانی خود را به نمایش بگذارد . در قصه ها سکانس پلان های طولانی وجود دارد اما هیچ خلاقیتی در آن مشاهده نمی شود و اساسا هیچ نیازی به آن ها نیست. همین مشکل هم باعث شده به جای سکانس هایی هنرمندانه و قدرتمند صحنه هایی پر تنش و عذاب آور خلق شود.

فیلم خالی از نقاط قوت نیست . بازی بازیگران ملموس و باورپذیر است و مخاطب حضور چنین افرادی را در کنار خود حس می کند.بازی ها تقریبا یک دست ارائه شده ،هر چند  در مجموع فرهاد اصلانی بهترین بازی فیلم را به نمایش  گذاشته است. کنار تمام  نقش آفرینی های خوب ، بازی حبیب رضایی و حسن معجونی دل چسب نیست که شاید نظر شخصی نگارنده باشد.در مجموع بازی ها خوب ولی تکراری است.انگار تمام بازیگران نقش های قبلی خود را باز آفرینی کرده اند و مانند همیشه صابر ابر در این زمینه ، گوی سبقت را از سایر رقیبانش ربوده است.

موسیقی متن فیلم خوب است و کمک زیادی به اثر می کند.هم حس را به خوبی منتقل می کند و هم جدای از فیلم شنیده نمی شود.

 

نقد  محتوایی

سکانس افتتاحیه در یکی از خیابان های تهران آغاز می شود .سرود وطن سالار عقیلی از رادیو پخش می شود. در همین حین بیننده در حال مشاهده ی المان هایی مانند پرچم  جمهوری اسلامی ، سر در مساجد ،جملات انقلابی نوشته شده روی دیوار و ... است ، که تمامی آن ها به او یاد آوری می کند، تمام اتفاقات فیلم در این برهه ی زمانی کشورمان رخ داده است.
در اپیزود هرت آباد مهدی هاشمی نقش شخصیتی به نام "حلیمی" را ایفا می کند.نامی که به طور حتم اتفاقی انتخاب نشده است.این نام خانوادگی قرار است  بردبار و صبور بودن این شخصیت را به رخ بیننده بکشد.پس از جر و بحث های متعدد آقای بردبار و رئیس اداره که به دلیل عدم پاسخ گویی و بی کفایتی رئیس به نزاع تبدیل می شود ،مسئول حراست اداره به موضوع ورود می کند و با عبارت "اغتشاش نکنید " فتیله ی اعتراض فیلم نسبت به مسائل سال 88 را روشن می کند.در همان سکانس دو بار دیگر هم شاهد تکرار این عبارت هستیم تا خیال همه راحت شود این عبارت تصادفی انتخاب نشده است.چنین عبارت مشابهی در اپیزود دوربین زمانی که کارگران برای حقوق تضییع شده ی خود قصد تجمع دارند تکرار می شود.با کنار هم چیدن این اتفاقات موضع گیری اصلی فیلم که درباره مسائل سال 88 است مشخص می شود: "مردم برای دفاع از حق طبیعی خود به خیابان آمدند ولی عده ای  بله قربان گو ، که از بدنه ی جامعه نیستند آن ها را اغتشاش گر می نامند  ".
هر جایی در فیلم با کسی مواجه می شویم که در وقایع سال 88 آسیبی به او رسیده ، مانند قهرمان با او رفتار می شود . این قهرمان نماها  از کرده ی خود پشیمان نیستند و به رفتار خود می بالند.این موضوع در رفتار طوبی خانم زمانی که قصد گرفتن وثیقه برای آزادی پسرش است مشهود است.به دیالوگ های داخل اداره توجه کنید:
کارمند: هر کسی خربزه می خوره پای لرزش هم می شینه .می خواست اغتشاش نکنه.
طوبی: اغتشاش چیه ؟ پسرم رفته از حق خودش دفاع کنه.
درست همین رفتار را در اپیزود سایه ها مشاهده می کنیم. پیمان معادی به خاطر اتفاقات سال 88 از دانشگاه اخراج شده  و حالا مجبور است برای گذران زندگی با تاکسی کار کند.رفتار مردم هم با چنین افرادی شبیه برخورد آن ها با خانواده ی شهدا و جانبازان عزیز نشان داده می شود.قضاوت درباره ی این مقایسه فیلم به خوانندگان عزیز واگذار می شود.

انتقاد و گوشزد کردن خطری که که پیش روی جامعه است  از وظایف اصلی هنرمندان و از جمله اصلی ترین کارکرد های سینماست.افراد خیلی کمی نیز هستند که از دوره مدیریت دولت دهم دل خوشی داشته باشند.اما متاسفانه در کشور ما انتقاد جای خود را به دشنام گویی داده است.برخی از کارگردانان کشور هم پای ثابت این دشنام گویی شده اند و با ساخت آثاری ضعیف که مضمون را در صورت مخاطب پرت می کنند مخاطبان را سینما زده می کنند.اگر قرار است درباره ی معضلی اجتماعی اثری ساخته شود هنرمند باید ابتدا با یک والایش هنری موضوع را برای خود دراماتیزه کند و  سپس آن را با دیگران به اشتراک گذارد.این کار باعث می شود اثر ساخته شده اولا فیلم خوبی باشد و ثانیا مضمونش را به مخاطب القا کند نه این که در صورت مخاطب پرت کند . اما آثاری که در چند سال اخیر  شاهد تولید آنیم اصلا  شباهتی به فیلم ندارند چه رسد به القای مضمون.لازم به ذکر است که این معضل ، در مورد بسیاری از آثار شبه ارزشی هم صادق است.
در مجموع فیلم قصه ها بیشتر به عقده گشایی های سیاسی شباهت دارد نمی توان آن را اثر ماندگاری در سینمای ایران به حساب آورد چرا که  کارکرد زمانی آن محدود است و  پس از مدت کوتاهی  جذابیت خود را از دست خواهد داد.  البته در صورت اکران ، فیلم مورد توجه بخشی از مردم قرار خواهد گرفت زیرا به بیان مضامینی می پردازد که مردم دوست دارند از طریق یک رسانه ی داخلی آن را بشنوند.

این نقد در سایت فیلموویز هم منتشر شده است.